افغانستان به بیطرفی دایمی و غیر نظامی شدن نیاز مبرم دارد
اکا دمیسین دستگیر پنجشیری اکا دمیسین دستگیر پنجشیری

ای میهن من  وخنجر  خاور من

هستی سپر قا ره ء پهناور   من

پیغام  زمان و  زنده گی را بشنو

از ” بام جهان ” وچشمهءباورمن

“فروغ هستی “

افغانستان به بیطرفی دایمی و غیر نظامی شدن نیاز مبرم دارد

نی به پیمانها و پایگاههای نظامی تجا وزکار

محافظه کاران کهن ونوین  انگلیس و امریکا،  یکبار در ربع آخر سده ء بیست  تنظیمهای بنیاد گرای طالبان، القاعده،  تیرورزم بین المللی،  مافیای مواد مخدر و” شهادت طلبان !”،عربی، عجمی، پاکستانی و افریقایی  را به افغانستان  صادر کرد و  کشور درحال رشد ومستعد به تکامل ما را به میدان جنگ و بستر خونین  کشمکشهای تنظیمها ی بنیادگرا وطالبان  وبه شکل  چندین اقلیم ملی – مذهبی، دینی قومی، وزبانی  مخالف ومختلف  درآوردند.

بار دیگر در آغاز سدهء بیست ویک  ،  گره کوری   برده ها وصدها  گره سر درگم دیگر  اجتماعی - سیاسی – اقتصادی، ملی وبین المللی جامعه ء زخمی بیمار  و نیمه جان  ما زدند وطرح  تحکیم پایگاههای نظامی خود را در” قلب  پر تپش آسیا” به پیش کشیدند.  این طرح نخست توسط  سناتوران ونمایندگان برجسته ء سلاطین   نفت و صنایع جنگ افزارها ی جهان  مطرح گردید  واینک این طرح به شعار مبرم روز امریکاییان افغان تبار  ورهبری مقامات نظامی  ومالی مردم نیمه جان وصدها حزب سیاسی بی نقش وپراگنده ء افغانستان تبدیل گردیده  ا ست و به مقیاس ملی و بین المللی درینجا و آنجا  بمثابه یک ضرورت ملی واجتماعی از این طرح   با آب وتاب ویژه  دفاع میشود.

ولی مردم رنجکشیدهء ما  درپشت این شعار های  به ظاهر خوشایند  بوی دود ،  شعله های بی  لگام  و  وحشی آتش ، صدای انفجار  بمبهای ویرانگر ، کاروانهای  جنگ افزارها ،  بازارهای پر رونق فروش وخرید  مواد مخدر،  جنگ افزارها   و  مهمات جنگی  و” طنابهای اسارت خلق  وطن ”  خودرا  با چشمان بازمی  بینند  . وصدا های  مرگبار جنگ خو نریزی ” تخته خیز”  و حضور ونفوذ جا معه جهانی را  از طریق رسانه های گروهی و تارنما ها ی یک سر و ملیونها  زبان انترنتی می شنوند و می خوانند.

مردم میهن  آتشدل ما  بانگرانی پیشبینی  میکنند که با  تحکیم  پایگاههای  نظامی سرزمین سوخته ونیمه جان ما  بازهم  به  میدان زور آزماییهای جنگی و تخته های خیزخطرناکی  مبدل و عمر حضور ونفوذ نظامی وسیاسی سلاطین نفت وگاز  بر صدها  گنج خفته ی  کشورما  طولانی تر ودراز تر خواهد شد.

احتمال خیزهای بلند  دیگری به آنسوی مرز آمو وبه میدانهای غنی نفت  و گاز  و  ” بحیره خزر”  بیش از پیش افزایش خواهد یافت  ودر نتیجه این پیشرویها , رهبران سنتی آسیای میانه به ویژه  رهبری  دولت  فساد پرور کشورما  مانند  گرجستان با  تحولات مخملین نارنجی  و با سناریوی از قبل تنظیم شده ء دیگری گوشه نشین،  بی نقش و یا  با تارهای  نفیس  ”  راه ابریشم ” ،  سازمانهای  ناتو یا  شانگهای وایکو بسته  خواهد  شد.

نماینده گان آگاه  مردم میهن در روشنی تجارب تلخ و  آزمون شده ء یکربع قرن گذشته  به حق مشوش اند  وبا نگرانی به فضای  ناروشن  فردای جامعه  بلاکش خود ابراز نظر میکنند که:

روسیه ء شوروی  ووارث با استحقاق آن ” روسیه ء فدراتیو” هنگامیکه  قادر به مهار کردن تحولات  دمو کرا  تیک مخملین ونارنجی طرا ز دمو کراسیهای  غربی ، درگرجستان شده نتوانست  از کلوخ  دولت جمهوری اسلامی افغانستان نیز به هیچ صور ت آتشی بر نمی خیزد. ولی مردم افغانستان منافع دیگری دارند. همه به تفاوت نظروعمل , تفاوت گفتار و کردار رهبران دولت  اسلامی  با ور خود را باخته اند.

این دولت پشت وروی ندارد؛ بین دوستان و دشمنا ن؛ میان پاسداران زنده گی وطالبان خودکش وبیگانه پرور،  میان دهقانان و باغبا نا ن ،   تولید کنند گان گندم ، انار، انگور، زعفران و تولید کننده گان چرس،  تریا ک ومواد مخدر، وبین القاعده طالبان وتنظیمهای تندرو و نیرو های طرفدارآزادی دموکراسی ترقی و مقاومت عادلانهء ملی-دموکراتیک و میهنی علامت تساوی میگذارد.

بنابرین این دولت دوست و دشمن ستراتیژیک و سیاسی دایمی ندارد.  تکیه گاه آن برچه ی خارجی است.  برچه ء میراثخوارا ن بریتانیا ی کبیر و شرکای نفت  نوش عربستان وایران آخوندی به هیچوجه جای پاسداران و سر بازان  با شهامت  وطن وفرزندان مردم را  پر نمیتوانند. برچه های دشمنان  روزتاروز   کند وبی برش میشود.

د لیل این بی برشی و کندی این برچه ها ی  جامعه جهانی روشن تر از آفتاب است به گونه ء مثال ، یکبار طالبان و بنیادگرایان حزب اسلامی ، بخش جدایی ناپذیر  ترورزم  بین المللی قلمداد شد.

سالی نگذشت که این نیروهای واپسگرا  تندرو وتشنه گان خون زن ومرد و  کودک وطن  با یک چرخش تند و”تحول کیفی! ” به طالبان سپید وخاکستری و ” رزمنده گان مقدس ” مبدل شدند. در اداره های محلی و دولت مرکزی مقامات مهم و  پردر آمدی را به اشاره  ء ابروی آقای خلیلزاد  بدست آوردند.

سپس حضرت صبغت الله مجددی یکی از پیشوایان  طریقه نقشبندیه،  رییس کمسییون  “مستقل تحکیم صلح “  وشیخ الحدیث  شینواری رییس قو هء قضاییه طالبان باز هم   گامهای دیگری به مساعدت  پولی انگلیس  بلند کردند. و ملا عمر وحکمتیار را  برای اشتراک در دولت فرا خواندند. فردا یا  پس فردا بدون ترس از اشتباه نوبت سازش با  بن لادن  و دیگر رهبران برجسته ی و ها بیت و ترورزم  بین المللی نیز فرا خواهد رسید.

از ین کجروشیهای آشکار  شعبده بازان  یکسر وهزاران زبان جهان یک نتیجه منطقی بدست می آید که سناریوی ۱۱سپتمبر ترور احمدشاه مسعود، کنفرانس” بن” ، لویه جرگه ها ی طراز قرون وسطایی،

صحنه سازیهای انتخاباتی برای ریاست جمهوری وشورای ملی وآزادیهای بی پشتوانه  مردمی یک هدف ستراتیژیک داشته ا ست  ودارد  تا نخست آخرین  پا یگا ههای جنبش ملی دموکراتیک  ومردمی کشور درهم شکسته و جاروب شود و آنگا ه جاه وشان ( طلایه داران وپیشقراولان)  سلاطین نفت از افغانستان به حیث تخته ء خیزی  بسوی  ثروتها و بازار کشورهای  نوبه استقلال رسیده ی آسیای میانه بوِیژه بسوی میدانهای گاز ونفت  سرشار بحیره خزر(۱)وتصرف ثروتهای سرشار زیر زمینی میهن آتشدل ما گامهای نوینی بلند نمایند.

به تلخی باید یاد کرد که مردم افغانستان دوبار سپر  نیم قاره ء هند و  روسیه تزاری وروسیه شوروی شده اند  باری در دهه ء آخر قرن  ۱۹ و بار دیگر در ربع آخر سدهء بیست  ولی با هزاران دریغ باید گفت که  د رهر دوبار آزادی وحاکمیت ملی وتمامیت ارضی خودرا  درنتیجه معاملات پشت وپرده امیران معا مله گر  از دست داده

وبهترین فرزندان و قهرمانان وطن قربانی تهاجمهای قشون  رنجبران و گنجبران جهان ویا مجبور به ترک ده ودیار خود  شد ه اند  با صراحت میتوان پیشبینی کرد  که  تکرار آگاهانه اینگونه قراردادها ومعاملات سیاسی پشت پرده اشتبا ه تاریخی جبران  ناپذیر دیگری است که به  خلق وطن تحویل داده  میشود.

نفوذ وحضور بیگانه , خصال آزادی دوستی و آزاد گی مردم بیگانه ستیزمیهن ما را  زایل میکند و دولتهارا به افزار بی شعور منافع انجوها و انحصارات امپریالستی مبدل ساخته،  پروسه ء رشد مستقل ملی را  کند میکند.  حق حاکمیت ملی و استقلا ل ملی ما  نقب گذاری میشود و ثروتها وگنجهای نهان  مردم ما طی چندین دهه  به غارت میرود.

خلاصه مردم  چین قدیم مثلی داشته اند که  :

گذشته را بدانید  تا آینده را بدانید “

ما  نیز  به گذشته ء دور نه میرویم فقط  از سالها ی ۱۳۶۵-۱۳۷۱ خورشیدی به ایجاز کامل یادی میکنیم:

درآن سالها جامعه ء پرتب وتاب ما  باهمه تضادهای سردرگم ونیروهای محرکه ء آن وارد یکی از تند پیچهای نوین تاریخ گردید.

سیاست مصالحهء ملی مطرح شد  همه نیروهای اجتماعی وسیاسی  ونظامی کشور در معرض یک آزمون تاریخی قرار گرفت؛ لویه جرگه دایر و قانون اساسی وضع وتصویب شد.  قانون  انتخابات، قانون احزاب سیاسی،  قانون مطبوعات  ودیگر اسناد تقنینی بسود دموکراسی و مردمسالاری نافذ گردید.

زمینه ء اشتراک آگاهانه  وسازمان یافته ء صفوف فعالان سیاسی کارمندان دولت، کارگران  ومتحدین حزب حاکم  درحیات سیاسی  مساعدشد. این تحولات صرفه جویانه تراز اداره ء  دولت اسلامی مختلط  ساخت پاکستان بریتانیا و امریکا و دهها بار بیشتر  دارای کفایت کاردانی با انضباط  وحساب وکتاب  شفاف  و دارای فعالان سیاسی لشکری وکشوری شایسته تر از امروزبود.

گذشته  ازین  اصلاحات روبنایی  صحنه سازیهای انتخاباتی برای شورای ملی آغاز وانجام گردید.  ازدرون صندوقهای انتخاباتی  به گونه مصر و افغانستان  امروز رهبران حزب حاکم  ومتحدین قابل اعتماد  آنا ن و اعضای جبهه پدر وطن سر بلند کرد.

نخستین اجلاس شورای ملی پس از پانزده سال وقفه گشایش یافت  نخستین صدراعظم غیر حزبی در دوران حاکمیت ح .د خ. .ا  مامور تشکیل حکومت شد. اولین کنفرانس تجارملی گشایش یافت. سلطنت طلبان،  سرمایه داران متوسط ملی به ویژه دردوران به کارگیری سیاست مصالحه ء  ملی (۱۹۸۶ -   ۱۹۹۲) از تسهیلات وتضمینات حقوقی وقانونی فراوانی برخوردار شدند.

دهها ملیارد افغانی  در بیش از هفت صد شرکت تجارتی جدید تراکم وتمرکز یافت از ۶۴ ماده قوانین بسود رشد آزاد مناسبات سرمایه داری عقب نشینی آشکار صورت گرفت صاحبان عالیترین امتیازات اقتصادی واجتماعی  دوران سلطنت مستقیما یا توسط نماینده گان قانونی خویش صاحبان جایدا دهای ازدست رفته و مصادره شدهء خود شدند و ازحق اشتراک درشورای اقتصادی برخوردار گردیدند.  ولی این عناصر دوپهلو، امروز  بیش از  محافظه کاران  کهنه   ونو  انگلیس  و امریکا  برضد کارمل ، تره کی و نجیب اله  در رادیوهای بیرون مرزی خویش های وهوی بپا می نمایند.

رهبر حزب وطن  خلاف ارادهء  رهبران حزبی ودولتی چهار اسپه بسوی مرکز تجارت جهانی  وروم  بدون خسته گی وعقب نگری منزل میزد ولی  محافظه کاران کهنه ونو بریتانیای کبیر  وقصر سفید زندانی تخیلات ذهنیگرانه ء دوران جنگ سرد خود  بودند  وتصمیم  آگنده از تعصب گرفته بودند که افغانستان و نظم دمو کراتیک آنرا بهر قیمتی ، بسود سیطره ء کامل ادارهء نظامی  پاکستان، و هابیان سعودی  وسلاطین نفتخوار منطقه  و شوربختانه با  قربانی صدها هزار مردم بی گناه  و ویرانی کامل  افغانستان؛ نخست  مسخ و آنگا ه با صدور طالبان ظلمت  پاکسازی وراه امریکاییان افغان تبار را برای پیشرویهای بعدی بسوی آسیای میانه روشن وهموار کنند.                                                                                                                                                                                                                             ”  مردم را به مرگ بگیرند  تا به تب  راضی شوند “   بهر حال دکتور نجیب الله در جاده ء یکطرفه با همه  خوشباوری و خوشبینی تاریخی  مناسبات خودرا با گذشته گسسته میرفت  دوستان رفیقان و همکاران قدیم  خودرا به امید جلب حمایت محافظه کاران بریتانیا و بابای ملت، زیر چرخهای تانک ،اوره گان و توپ های دور منزل خورد وخمیر، زندانی  محکوم به حبسهای دوام  میکرد  و به لطف شاهان فرتوت،  میراثخواران  استعمارمنابع  غنی  نفت وگاز وثروتهای فساد ناپذیر ” قلب آسیای بیدار”  دل بسته بود .

محاصره ء شهر ها را در هم شکست  شاهراه حیاتی کابل- بگرام  احداث شد؛  با نماینده گان تنظیمهای  تندرو نظامیگران  پاکستان  مذاکرات و تماسهای پشت پرده بر قرار گردید. عفو عمومی اعلان شد  برای بازگشت آبرومندانه ء هموطنان دور از میهن و مهاجران تدابیر لازم اتخاذ گردید.

توافقات و اسناد ژنیو بین جمهوری افغانستان و جمهوری اسلامی پاکستان بتاریخ ۲۶ حمل به امضاء رسید و بتاریخ ۲۷دلو ۱۳۶۷ خورشیدی ( مطا بق ۱۵فبروری ۱۹۸۹ م )  آخرین سرباز شوروی از افغانستان بیرون شد.

هزاران زن، کودک، پیر وجوان شهید ومعلول شد  شورای مشورتی اقتصادی به مقصد دفاع قانونی از منافع تاجران ملی و پیشه وران تشکیل شد. حزب و دولت از اشتباهات  دوران حاکمیت درسهای نو وسودمند گرفت.

وتجارب غنی اندوخت  کینه و نفرت توده ها  نسبت به جنگ وخونریزی  افزایش یافت.  نهضت مقاومت ملی  ونفرت مردم علیه  طرح کنفدراسیون با پاکستان رو به گسترش نهاد  وجنبش صلح روز تاروز  اوج نوین گرفت و گسترش پردامنه یافت. در سیاست داخلی وخارجی نیز انعطاف آشکار شد.

روان توده ها دگر گون گشت.  خلق افغانستان بیش از هر وقت وزمان دیگر  ضرورت  صلح وامنیت پایه دار و مصالحه را  در ژرفای شعور روان و تامغز استخوان  احساس کرد.   شک وتردید های  گروگانان تنظیمها  نسبت به ادامه مبارزه ء خرابکارانه وجنگهای غیر عادلانه رو به افزایش نهاد .

مردم به بیهود ه گی  جنگ باسربازان اردوی منظم  و فرزندان خویش روز تاروز متوجه شدند نیروهای مخالف ومختلف  تند رو ( بنیاد گرا  ) و  کند رو (واپسگرا )  اگر درجنگهای نا منظم و پراگنده دست آوردهای  معینی داشتند در جبهه های گرم  ازجمله در جلال آباد  همه افسانه های برتری نظامی وروانی آنان به یکباره گی  بربادرفت.

بیاد باید آورد که  امضای اسناد وتوافقات ژنیو  وبازگشت  قشون شوروی واکنشهای ناهمگون ومتفاوت  و متضادی در کشور منطقه و جهان ایجاد کرد. جنرال محمد ضیاءالحق رییس جمهور فعال مایشاء پاکستان وشماری از جنرالان  وفادار او ازجمله  جنرال  اختر ،  در یک سانحه ء هوایی مرموزی  قربانی اشتباهات  تاریخی خود شد ند و ” یزدان پاک  این  قاتلان حقیقی ملیون ها شهید و معلول افغانستان را مجازات سنگین و عادلانه کرد ”.

ودرنتیجه  گرایش محسوسی  به حل  سیاسی افغانستان  درمجامع بین المللی  ومحافل سیاسی شرق وغرب تقویت یافت  به   حل مسایل حاد منطقوی  و جهانی از مجاری سازشهای  سیاسی بیشتر توجه شد.  جنبش جهانی صلح نیرومندتر وپرتوان تر گردید  اعتبار سازمان ملل  و نهضت عدم انسلاک  ارتقاء یافت .

در روشنی  تفکر نوین سیاسی جنگ خونین عراق وایران  پایان یافت، در انگولا  اتوپیا  ونیکارا گوا دموکراسیهای  طراز غربی  پیشروی کرد،  بخشی ازقوای مسلح شوروی از منگولیا و اروپای شرقی بازگشت، دراروپای شرقی نیز جنبش دموکراتیک گسترش یافت.  شعار های حقوق وآزادیهای دموکراتیک به پیش کشیده شد.

درماه نوامبر ۱۹۸۹ ودسامبر همان سال  رهبران سنتی المان دموکراتیک بلغاریا، چکوسلواکیا و رومانیا یکی پی دیگر بزیر فشار جنبش ”  دموکراسی ” سرمایه سالاری اروپا مجبور به استعفا وسر نگون شدند.

اندیشهءتدویر کنفرانس بین المللی دربارهء غیر نظامی ساختن وبیطرفی دایمی افغانستان طرح گردید ودر نوار مرزی افغانستان با پاکستان  مناطق غیر نظامی ایجاد شد.

از سوی  کمسیون عالی مصالحه ء  ملی لویه  جرگه  وشورای ملی  به سازمان ملل متحد، سران جنبش عدم انسلاک  کشورهای همسایه و به پارلمانها  ومجامع بین المللی گسیل گردید  وبه این وسایل  تبلیغاتی  بانگ اعتراض افغانستان علیه نقض خشن  توافقات و اسناد ژنیو  بلندشد.

ولی  با شگفتی باید گفت  علی رغم آنکه وزیران  خارجه  ء شوروی  و امریکا درپای اسناد و توافقات ژنیو امضاء کرده بود ه اند  از همان فردای امضای توافقات ژنیو  تا همین امروزخلاف پیشبینی ها،شوربختانه، هنوز که هنوز است، حملات راکتی  طالبان خود کش وبیگانه پرور  القاعده   بنیاد گرایی  تروروزم   بین المللی  به فرماندهی  آشکار وپنهان حمید  گل،  بابر، کرنیل امام  ودیگرنظامیگران کهنکار ” ازهزارجناح !  “  درکشور ما روبه افزایش نهاد  وبیداد کرد.

مداخله و دخالت خشن و آشکار و پنهان  پیوسته از آنسوی مرز استعماری دیورند  در قلمرو افغانستان  صورت گرفت.  طالبان و دیگر بنیادگرایان عربی  و القاعده  در مرداب تروریزم  و مافیا وسازمانهای خرابکار بین المللی درپاکستان  پرورش مییابند، ناپا کیزه مغز میشوند،  بسیچ میشوند  وبرای خرابکاری وکشتار بی گناهان به کشورما  صادرمیشوند.

ازهمان  فردای قرار داد ژنیو  همه دولتهای افغانستان به ” استثنای  دولت طالبان وحلقه  مشاوران  پرزیدنت  حامد کرزی  رییس دولت اسلامی افغانستان ”  بانگ اعتراض خودرا علیه دخالت ومداخله نا هنجار پاکستان  وتهاجم “مثلث شیطانی ” (  القاعده   طالبان  ونظامیگران پاکستان ) بلند کرده اند.

در روشنی این  دلایل زندهء  تاریخی ،  اگر رهبران محافظه کاران  کهنه ونو    بریتانیای کبیر، امریکا و جا معه جهانی واقعا پیرامون   صلح و امنیت پایه دار  آزادی، دمو کراسی،  ترقی وپیشرفت افغانستان  می اندیشند،  اصولا  باید درگام  نخست  و  بیدرنگ پا یگا ههای نظامی خودرا  نه در قلمرو سیاسی افغانستان  بل درآنسوی مرز استعماری دیورند  و در ” وزیرستان آزاد!”  وبلوچستان محکوم  ودر کشور تجاوزکار پاکستان  و دوست ومتحد سنتی و  منطقه یی خود استقرار بخشند.

مانع دخالت و مداخله طالبان القاعده  وبنیاد گرایا ن پاکستانی  عربی و ترورزم بین المللی و مانع   کشت  تولید  پروسس  تجارت  و ترافیک مواد مخدر شوند  به فکر بیطرفی دایمی افغانستان شوند به فکر غیر نظامی شدن کشور ما  شوند.

دولت اسلامی افغانستان وجامعه جهانی  به این تمکینی که در گلوی مردم تشنه ء وطن ما جرعه جرعه آب حیات میریزند  بدون ترس از اشتباه تا پایان قرن روان ، صاحب اردوی ملی منظم نیرومند و  دارای سلاح اتومی شده نه میتواند.

با ایران  پاکستان هند روسیه  وجمهوری خلق چین درهیچ عرصه ء جز در عرصه کشت تولید پروسس  ترافیک و قاچاق  مواد مخدر فساد اداری رشوه و دستبرد به دارایی های عامه ، زن ستیزی، واپسگرایی وخود کشی طراز طالبی  رقابت نخواهد توانست . بنابرین بیطرفی دایمی وغیر نظامی  شدن یگانه راه صرفه جویا نه و کوتاهی  است که باید به آن اندیشه شود.

امریکا، انگلیس،  روسیه فدراتیو،  جمهوری خلق چین، هند، ایران، پاکستان  ودیگر کشو ر های بزرگ اروپا، ایکو وشانگهای   زیر نظر ملل متحد  کنفرانسی دایر کنند و بیطرفی دایمی  غیر نظامی شدن  وصلح و امنیت پایه دار را برای افغانستان  به وسیله  ” کلاه   آبی های  ”  سازمان ملل متحد   تضمین نمایند.

اشک خودرا هر کودک پدر مرده ویتیمی با  آستین خود پاک میتواند  اگررهبران  قصر سفید وبریتانیای کبیر و ناتو،  به این سرزمین سوخته  و دوستی مردم   کشورهای ما دلسوزی و علاقه دارند به اساس این پند وپیام شاعر شرق عمل کنند که گفت :

“سرشک ا ز رخم پاک کردن چه حاصل

علاجی  بکن   کز دلم   خون   نیاید    ”

یعنی مقدم بر پایگاه سازی ، سرچشمه ء نا پاکیزه  تروریزم و مرداب پرورش آنرا کور کنند. درغیر آن  پیشبینی میشود که  هفتاد و دو گروه تندرو کندرو  ساخت پاکستان،  عربستان،  کشورهای خاورمیانه  عربی  آسیای میانه و ایران آخوندی  وافغانستان اسلامی  بدون ترس از اشتباه  پاکستان فردا  را به عراق وکربلای دیگری  برای امریکا  تبدیل خواهندکرد.

آنگاه این کشورها  به مسلخ شرق نو و غرب کهن  به مسلخ غنی وفقیر زن ومرد پیر وجوان به مسلخ انسان و انسانیت  و به گورستان تمدن پر بار بشریت ترقیخواه  مبدل خواهند شد  و محافظه کاران کهنه کار بریتانیای کبیر، قصر سفید،  پاکستان  عربستان سعودی، اسراییل و ایران آخوندی بیش از هر کشور دیگری مسوءول این تراژیدی تاریخی خواهند بود  من “آنچه شرط بلاغ بود”  بجای آوردم  وارزومندم که:

دهها  حزب سیاسی، سیکولار، شخصیت های سیاسی مستقل ملی، متنفذ در خارج و داخل کشور، حقوقدانان، متخصصین امور و وطنپرست افغانستان  درین زمینه نشستی داشته باشند وبه سرنوشت فردای کشور خود مسوءولانه بیندیشند  واین اندیشه های  روشن را   بدون تعصب وتنگ نظری  وترس ولرز با خوشبینی تاریخی در مطبوعات  ورسانه های خو د  طبع ونشر کنند وبا گفتگو های سازنده خلاق وصلح آمیز راه  آزادی دموکراسی ترقی  صلح  ودوستی ملل ومردمان  افغانستان، جهان به ویژه راه دوستی برابر حقوق مردم افغانستان مستقل و خلق کارگر ایالات متحده امریکا و اروپارا  روشن وهموار کنند .

سرمایه نه دوست دایمی دارد ونه دشمن دایمی،  این ملل  ومردمان  بپا خاسته  سیاره ما  اند،  که بارگران و سنگین اشتباهات امپریالزم  وغولان  خردباخته ء جهان  زوال یابنده را به شانه میکشند  وباکار خلاق و فروتنی بازهم صبورانه  جبران می نمایند .

زنده با د پاسداران واقعی آزادی  دموکراسی  ترقی صلح  ودوستی  ملل ومردمان جهان  و از  مرگ  نیرومند تر  باد !

زنده باد مادران زنجیر شکن  مرد آفرین ، نیمه جان  و شهید  پرور میهن  آزادگان ، افغا نستان  مستقل !

با عرض حرمت

اکا دمیسین دستگیر پنجشیری

ایالت واشنگتن  -  امریکا

۲۵  دلو  ۲۰۱۱   م


February 16th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات